شمار غارهايي كه در ايران وجود دارد درست به تنوع غارهايي است كه در آن وجود دارد .از غارهاي درياچه اي گرفته تا غارهاي ديواره اي. هر كدام از اين غارها جذابيت خاص خود را دارند و البته علاقمندان خود را.هر قدر كه غار متروك تر باشد بر زيبايي آن مي افزايد و البته بر سختي آن هم اضافه مي شود.جداي از اينها شكل و نوع غار در غارنوردي هم تاثير زيادي دارد.غار نوردي در يك غار ديواره اي نياز بيشتري به لوازمي دارد كه در يك غار درياچه اي غارنوردي مي كنيم.به عنوان مثال در غار زيرآبي جزيره هنگام با اينكه غارفوق طول چنداني نداشت براي ديدن آن نياز به لوازم غواصي اسكوبا و چراغهاي زيرآبي بود. وجود اين تنوع در غارها و لوازم و تجهيزاتي كه نيازمند در اين غارهاست سبب شده كه غارنوردان به غارهايي جلب شوند كه به نوعي تجهيزات غارنوردي در آنها را دارند.جداي اين از اينها داشتن لوازم باعث بررسي موفق و غارنوردي تا انتهاي غار نمي شود، چرا كه سختي كار انرژي و قواي غارنورد را از بين مي برد و كار را نيمه تمام مي گذارد.
غار دانيال كه مقام دومين غار طويل رودخانه اي ايران را بعد از غار قوري قلعه دارا مي باشد يكي از همين غارهاست.در حقيقت داشتن شرايط خاص در اين غار ( كه البته نياز به لوازم فني هم نمي باشد) باعث شده كه غارنوردي در اين غار داراي سختي و مشكلاتي باشد كه رفتن تا انتهاي غار را تقريبا غير مقدور مي كند.اين غار كه در شهر متل قو (سلمانشهر كنوني) واقع شده تقريبا به صورت متروك و غير آشنا در بين علاقمندان به اين رشته مي باشد.گرچه كميته غارنوردي اقداماتي در شناسايي اين غار به همگان و دوستداران كرده و كارهاي بررسي و مطالعاتي هم در دست اجرا دارد اما هنوز اين غار در بين عموم خوب معرفي نشده.شوراي شهر برنامه هايي براي توريستي كردن اين غار در دست دارد و البته با تبليغات نابجا و دور از حقيقت سعي در تحقق اهداف خود دارد.همه كساني كه در اين غار غارنوردي كرده اند و به نوعي از اين غار ديدن كرده اند مي دانند كه اين هدف غير مقدور مي باشد و اگر هم قابل اجرا باشد در بخش كوچكي و آن هم با تخريب و تغيير شكل اساسي در شكل غار امكان پذير است كه جاي تاسف دارد كه هنوز مسئولين پافشاري در اجرا اهداف خود دارند.
رودخانه اي بودن اين غار كه در همان ابتدا بايد وارد آب شد و وجود حوضچه هايي كه در اوايل مراحل كار وجود دارد اين اميد كه خيس نخواهم شد را از بين مي برد.مسير در اين غار به علت وجود رودخانه كاملا مشخص است و امكان گم شدن در آن كم است .مهمترين بخشهاي اوليه غار ، حوضچه هايي است كه آب آن تا بالاي شكم مي رسد و از همان ابتدا سرما و خيس بودن را به غارنورد هديه مي كند.تالار خفاشها كه در حقيقت مكان تپه مانندي است كه بر اثر ريختن بخشي از سقف به وجود آمده ، شامل محيط بزرگ و وسيعي است كه هواي خفه اي دارد و مسكن خفاشهاي غار است.گذر از اين مكان جالب و ديدني مستلزم دقت و حوصله است.وجود تخته سنگها و زمين گلي و سر آن و امكان رسيدن به پرتگاهها از موارد مهم اين قسمت است.پس از گذار از اين قسمت به راهروهايي مي رسيم كه داراي تزئينات آهكي به صورت استلاگميت و استلاگتيت است كه در بخشي از اين مسير نام راهروي قنديلها را گذاشته ام.حفره جوانشاد شامل حوضچه و آبشار كوچكي است كه در ابتدا اين تصور را به وجود مي آورد كه به انتهاي غار رسيده ايم.اما با گذر از شكافهاي تنگ و وارد شدن به آبي كه تا گردن مي رسد و در نهايت سينه خيز شدن از اين قسمت مي گذريم.آب و باد شامل دو بخش است كه براي گذشت از آن دو مسير متفاوت است.مسير آب كه گذشتن از آن نياز به زيرآب رفتن تمامي سر (البته به غير از بيني) است و مسير باد كه حفره تنگ و باريكي است كه سينه خيز از آن مي توان عبور كرد.از اين حفره جريان بادي مي گذرد و قابل احساس است و دليل نامگذاري اين قسمت است.هر قدر به داخل غار پيش مي رويم بر سختي آن افزوده مي شود.براي گذر از حفره جوانشاد كه به صورت سينه خيز است آغار پيمايش سينه خيز شروع مي شود.البته بخشهايي كه به صورت ايستاده مي توان از آنها عبور كرد وجود دارد اما با گذر از حفره جوانشاد و مسير آب و باد سختي كار كم كم شروع مي شود.سينه خيز رفتن در ميان سنگهاي تيز و آب سرد – حفره ها و مسير هايي كه به صورت چهاردست و پا مي توان از آنها عبور كرد نفس و انرژي را به راحتي مي گيرد.ريزان تالاري است كه استلاگتيت هاي آن بر اثر ناپايداري سقف و سنگين شدن آنها بر زمين مي ريزد.مسيري كه بعد از آن وجود دارد سخت تر و سخت تر مي شود تا اينكه به بخش انتهايي غار ؟ مي رسيم.دقيقا سخت ترين بخش غار كه تقريبا يك ساعت طول مي كشد عبور از حفره ها و گربه رو هايي است كه به جرات مي توان گفت كه خرچنگ رو هم نيستند و عبور از آنها بسيار طاقت فرساست و قواي انسان را به اتمام مي رساند.پس گذر از اين قسمت به اطاقي بسته ؟ مي رسيم كه بخش انتهايي غار است.لازم به ذكر است كه در بخشهايي پاياني غار چند شعبه كوچك وجود دارد كه طول چنداني ندارند و آب رودخانه غار هم با پيشروي به درون بخشهاي انتهايي غار، كم و نهايتا به باريكه آب ختم مي شود.
بعد از مدتها كه به غار دانيال نرفته بودم در روز جمعه بيست و يكم مهر با پنچ تن از دوستان آقايان رفيعي و كوهستاني از باشگاه دماوند – برادران درخشاني و بكتاش به انتهاي غار دانيال رفتيم و سرانجام بعد از مدتها با سختي ها و مشكلات شيرين اين غار عظيم دست وپنجه نرم كرديم و از زيبايي هاي آن استفاده را برديم.
كوه دانيال
دهانه غار دانيال
يكي از حوضچه هاي غار دانيال
تزئينات آهكي غاردانيال