پس از چند روز اینک زمانی رسیده که می تونم با خیال راحت دوربینم را بردارم و به زیرآب برم.روی قایق خلوت است و خبری از جمعیت چند روز اول نیست.دریا صاف و هوا آفتابی است .بچه ها قبل از من درون آب رفته اند و من هم بدون هیچ عجله ای آماده می شوم که به عنوان آخرین نفر از قایق درون آب بشم. در این غوص تنها من هستم و دوست عزیزم دوربینم.از دوستانی که زیرآب رفته اند چیزی جز حباب های هوایشان مشخص نیست.وارد آب می شوم و آرام آرام به زیرآب می روم تا به کف برسم.اینجا توقفی می کنم و بعد از بررسی عمق و لوازم و قطبنما خوانی شروع به غواصی می کنم.مکان یکی از بزرگترین مجموعه مرجانهای شاخ گوزنی در دنیاست.این مکان دارای مرجانهای شاخ گوزنی زیبا و بزرگی است که فضایی شگفت انگیزی را بوجود آورده و از آنجایی که برای بوجود آمدن این مرجانها قرنهای زیادی زمان سپری شده و از لحاظ شکنندگی بسیار حساس هستند آشنایان و کسایی که مکان فوق را می شناسند سعی در متروک و گمنام بودن مکان فوق دارند تا به گونه ای این مکان حفظ و پایدار باقی بماند و البته در این امر در تا اندازه بسیار زیادی پیروز بوده اند.همانطور که قطبنما می خواندم از کف ماسه ای و شنی به مرجانهای تک تک و بعد به دنیای زیبایی ها وارد شدم و احساس رهایی...
وصف این دنیا واقعا برایم غیرمقدور است.تراکم در جایی به حدی می رسید که تا چشم کار می کرد مرجانها بود و اثری از کف شنی دیده نمی شد. گاهی چندین طبقه مرجان به صورت گل دیده می شد و در میان اینها ماهیان و جانوران دریایی آزادانه زندگی زیبای خود راسپری می کردند.برای عکاسی سعی در نزدیک شدن به آنها می کردم و البته این دوستان منو در زندگی خود وارد کردند.دسته های مختلفی از ماهیان در اطراف شنا می کردند و من هم همچون آنها٬همراه با آنها در اطراف شنا می کردم.در حین تصویر برداری به ماهی تنهایی برخوردم که چهره اش برایم ناآشنا بود.تلاشی که برای نزدیک شدن به این ماهی داشتم بی نتیجه بود و این ماهی با حفظ فاصله در اطرافم شنا می کرد.خسته از این که نمی تونم به این ماهی نزدیک شوم ٬ راهم را ادامه می دهم و به اطراف می روم و کارم را ادامه می دهم.جلوتر دوباره این ماهی یا یکی شبیه به این ماهی رو می بینم.سعی در عکس گرفتن دارم و تا حدی موفق می شوم.دوباره جدا می شوم و حرکت می کنم.برایم بسیار عجیب است که هر جا می روم این ماهی را در کنارم می بینم و این ماهی با حفظ فاصله در اطرافم شنا می کنه.یک بار تونستم بسیار به این ماهی که الان کنجکاوی منو تحریک کرده نزدیک می شوم اما این شیطون به زیرسنگی رفته و خودش را پنهان کرده و با اینکه مدتها آرام در کنار سنگ منتظر می مانم در زیر سنگ پنهان می ماند و هر وقت اندکی سرش را بیرون آورده و با دیدن من دوباره پنهان می شود.بی حوصله می شوم و مسیرم را تغییر می دهم.مدتی خودم را مشغول می کنم.در کنار مرجانی نشسته بودم و از ماهی های ریزی عکس می گرفتم که دوباره پیداش شد.در اطراف شنا کرد و وقتی دید که من متوجه اش شدم دورم چرخید و کمی ازم دور شد و وقتی بهش اعتنایی نکردم دوباره آمد و اینبار دوباره در اطراف شنا کرد.نفهمیدم که منظورش چی بود ؟! هوای تانکم نزدیک رزرو رسیده بود و هنوز برای غواصی هوا داشتم اما از آنجایی که مدتی نسبتا طولانی (صد دقیقه) زیر آب بودم و ممکن بود بقیه به سطح آب برگردند برنامه غواصی را تمام کردم و از دنیای زیبایی ها جدا شده و به روی آب برگشتم.توی قایق در مورد ماهی فوق صحبت کردم.آقا سیامک گفت اسم این ماهی پیکاسو است و همیشه تنهاست...شاید اون ماهی با دیدن من و اینکه تنهام احساس خوشحالی کرده بود و اینکه کسی مثل خودش رو یافته.شاید فقط می خواست کمی شیطونی کنه و سر به سرم بزاره...نمی تونم فکرش رو بخونم ...
آخرین روز غواصی بود و آخرین غوص را زدیم و تصمیم به بازگشت داشتیم.آقا سیامک گفت که برای دیدن کوسه ها نزدیک ساحل می شویم.شوخی شوخی گفتم که می خوام وارد آب بشم و تصویر برداری کنم و سیامک هم گفت باشه.البته تمامی افراد قایق به درون آب آمدند.هدف دیدن کوسه هایی به نام گربه کوسه بود که در اون قسمت از ساحل در لابلای سنگها زندگی می کنند.این کوسه ها تقریبا بی آزار و تنبل هستند و بیشتر در لای سنگها در کف آب بودند.البته کوسه های وحشی و خطرناک در این قسمت که ساحلی متروک و زیستگاه کوسه های مختلف است نیز قابل یافت بودند و از آنجایی که غواصی در این قسمت خطرناک است کمتر افرادی به این قسمت می آیند.چون تانک هوای اضافی همراهمون نبود باید با باقیمانده هوای تانکی که از غوص قبلی باقی مانده بود استفاده می کردیم.این بار نیز تنها وارد آب شدم و جستجوی خودم را برای یافتن کوسه و تصویربرداری شروع کردم.هوای تانکم اندک اندک رو به اتمام بود و سرانجام خودم را به گروه آقا سیامک که با چند نفر از بچه ها همراه بود رساندم و متوجه شدم که کوسه ای در زیر سنگ قرار داره.چند تا عکس گرفتم و بعد کوسه را گرفته و با هم چند تا عکس گرفتیم و قبل از اینکه هوایم تمام بشه به سطح آب برگشتم...
بقایای کشتی سوخته در جزیره لارک
بدون شرح
مرجان شاخ گوزنی
خیار دریایی
این گل نیست یه کرمه
پاکسازی مرجانها
خرگوش دریایی
پیکاسو
گربه کوسه