هنگامی که در هوای شرجی و دم کرده به پای اون دیواره سفید می رسیدیم اولین چیزی که به ما خوشامد گویی می کرد جریان هوای خنکی بود که با بوی رطوبت و گل ادغام شده بود و از لابه لای سنگهای جلوی دهانه به صورتمان می خورد.در جای همیشگی توقف می کردیم.غذایی سبک می خوردیم و بعد از آماده شدن کوله ها را در گودال های اطراف پنهان می کردیم.برای هزارمین بار چراغهای قوه دست ساز و ابتکاریمان را آزمایش می کردیم و از نردبان کوچک با احتیاط پایین می رفتیم و وارد سکوت و ابهت می شدیم ...
خاطرات در این غار بسیار بوده و در طول زمانی که گذشته،می بینم که این غار از چیزی که در ابتدا لازمه یک غار یعنی سکوت و بکر بودن است، فاصله گرفته و هر روز دورتر و دورتر می شود...آخرین دفعاتی که از این غار دیدن کردم تضاد بسیاری را در این فاصله 12-13 ساله دیدم. سکوت و بکر بودن جای خود را به صدا و همهمه بیشمار غارنوردان و نور چراغ پیشانی آنها داده بود و زمینی که در گذشته می توانستیم گهگاه چند جانور آبزی ببینیم با نشانه های باقیمانده از مواد خوراکی و روشنایی آنها پوشیده بود.با اینکه در اون شلوغی های ناخواسته گیر می افتادم اما نجوای آرام غار را می شنیدم که به من خوشامد گویی می کنه...
در روزهای آخر هفته و تعطیلات، مخصوصا در فصل های بهار و تابستان جمعیت زیادی در این غار دیده می شود.علی رغم وجود برنامه های مختلف بازدید و پیمایش های گوناگون انجام شده،گزارش های ارائه شده موجود در اینترنت تقریبا ناقص می باشند.البته تصمیم داشتم که این مقاله را بصورت جامع تر و ادبی تر در نشریه تخصصی چاپ کنم اما بنا به دلایلی از ارائه آن صرفنظر کردم و به وبلاگم بسنده کردم.اطلاعات آورده شده از تجارب قبلی ام بوده و از آنجایی که بخشها،تالارها و قسمتهای مختلف این غار توسط منبع یا مرجع دقیقی نامگذاری نشده از آوردن هیچ اسمی(جز تالار شاه نشین) خودداری کردم.
در روزهای آخر هفته و تعطیلات، مخصوصا در فصل های بهار و تابستان جمعیت زیادی در این غار دیده می شود.علی رغم وجود برنامه های مختلف بازدید و پیمایش های گوناگون انجام شده،گزارش های ارائه شده موجود در اینترنت تقریبا ناقص می باشند.البته تصمیم داشتم که این مقاله را بصورت جامع تر و ادبی تر در نشریه تخصصی چاپ کنم اما بنا به دلایلی از ارائه آن صرفنظر کردم و به وبلاگم بسنده کردم.اطلاعات آورده شده از تجارب قبلی ام بوده و از آنجایی که بخشها،تالارها و قسمتهای مختلف این غار توسط منبع یا مرجع دقیقی نامگذاری نشده از آوردن هیچ اسمی(جز تالار شاه نشین) خودداری کردم.
**************************
غار دانیال که گاهی اوقات با نامهای غار گرده کوه و غار چاری هم آورده می شود در این سالها در بین غارنوردان و گروههای علاقمند به این رشته نام شناخته نشده ای نیست. در دهه هشتاد موجی از این گروهها به طرف این غار سرازیر شدند و این غار که تا سالهای قبل از این دهه، غاری ناشناخته، متروک و بکر بود، به غار شناخته شده ای تبدیل گشت. شاید عدم نیاز به کار و ابزار فنی یکی از این دلایل بوده و شاید مجموعه خصوصیات خاص این غار دلیل اصلی آن بود. دلایلی از قبیل یکروزه بودن برنامه بازدید،عدم نیاز به تجهیزات فنی غارنوردی،آسان تر بودن نسبت به بعضی از غارهای دیگر و... علی رغم این ویژگی ها، گم شدن سه غارنورد در تابستان سال 87 و حوادث های جزیی دیگر در این غارکه خوشبختانه تا امروز تلفات جانی نداشته، نشان داد که طبیعت این غار مانند دیگر هم کیشان خود سرکش و مهار ناشدنیست و باید در آنجا هم به نیروی طبیعت احترام قایل شد.این غار برای اولین بار در حدود 40 سال قبل توسط یکی از بومیان ده دانیال متل قو کشف شد و شاید مرجعی که برای اولین بار در مورد غار دانیال اطلاعاتی ولو اندک آورده باشد کتاب غار و غارنورد علی جوانشاد باشد و نیز شاید گروه ایشان از اولین گروههای هدفمند و مدیریت شده قبل از دهه هشتاد برای پیمایش و بررسی غار دانیال بوده باشد. تا اواخر دهه هفتاد این غار بسیار بکر و گمنام بوده و جز در چند هفته نامه محلی و هیاتهای کوهنوردی کسی از نام و اطلاعات این غار چیز زیادی نمی دانسته.
در دهه حاضر سیل جمعیت زیادی به طرف این غار سرازیر شده و علاوه بر گروههای مختلف و تورهای گوناگون برای بازدید این غار، هیاتها و افراد مختلفی با انگیزه های گوناگون به این غار آمدند. بازدیدهای سایمون بروکس غارنورد انگلیسی برای ترسیم نقشه کامل غاراز این جمله می باشد.اگرچه شورای شهر برای توریستی کردن این غار برنامه هایی داشته و تبلیغاتهایی انجام گرفته و طرحهایی نیز برای توریستی کردن این غار از جانب برخی از سازمانها وجود دارد اما بیشتر بازدید کنندگان این غار کاملا بر این امر موافق هستند که این امر جز به تخریب بخشهایی از این غار امکان پذیر نمی باشد و از طرفی شرایط لازم برای توریستی بودن این غار بسیار اندک می باشد و این غار جوابگوی توریستی بودن را ندارد.
مقام این غار به عنوان دومین غار بزرگ رودخانه ای ایران بعد از غار قوری قلعه پاوه در کرمانشاه می باشد. طول این غار 2158 و مختصات جغرافیایی آن E051°11'11.6" N36°40'44.4" می باشد. دمای داخلی آن در طول سال تقریبا یکسان می باشد و زندگی جانوری آن محدود به خفاش و آبزیان محدودی از جمله غورباقه می باشد.هیچگونه آثار و شواهد باستانی – منجمله بقایای ناقص دسته ظرفی سفالی که با فاصله بیش از 1500 متری از دهانه در داخل غار پیدا نمودم – در این غار دیده نمی شود.ساختار این غار آهکی و مربوط به دوره دوم زمین شناسی و غاری فعال می باشد. تزئیینات آهکی در این غار در حال شکل گیری هستند و بجز چند تالار محدود و بخشهایی که بصورت پراکنده وجود دارند،نمی توان آنها را پیدا کرد که در این سالها شاهد تخریب بسیاری از آنها بصورت شکسته شدن و یا نوشته شدن با رنگ و ... هستیم.دهانه رو به شمال غربی می باشد و به نظر می رسد در گذشته های بسیار دور رانش یا رانشهایی در این غار صورت گرفته که باعث تغییراتی در شکل و صورت غار شده. اولین تغییر را می توان در دهانه غار مشاهده کرد. بخشهای بالایی ریزش کرده اند و با مسدود کردن بخش زیادی از دهانه، شکل کنونی آن را ایجاد کرده است.در چند سال گذشته دهانه کوچکتر (در حدود 1x2متر) و ارتفاعی بین دهانه تا کف ریزشی (برای رسیدن به درون غار) بوده که برای ورود به غار مستلزم به استفاده از نردبان بوده،اما امروزه شکل دهانه نسبت به چند سال گذشته تغییر پیدا کرده و ابعاد کمی بزرگتر شده و نیاز به نردبان هم رفع شده (به نظر می رسد این کار توسط شورای شهر برای سهولت بازدیدکنندگان انجام گرفته). از داخل غار شکل و اندازه دهانه قبل از ریزش کاملا مشخص است.جریان رودخانه از ابتدای ورود به غار تا بخش انتهایی وجود دارد که از بهم پیوستن چندین جوی و چشمه بوجود می آید. عمق این جریان در بخشهای مختلف غار متغیر می باشد ولی بطور کلی بیشتر از یک متر نمی باشد.چندین گذرگاه و بخش در این غار وجود دارد که در هنگام بارندگی عمق آنها بالا آمده و گذر از آنها تقریبا غیر ممکن می شودبه علت رودخانه ای بودن و شستشوی سنگهای زیرین و درمسیر جریان آب، این سنگها عمدتا بسیار تیز و برنده هستند. همانطوری که قبلا ذکر شد در این غار نیاز به ابزار فنی غارنوردی و حتی علایم رد زنی نمی باشد. جریان رودخانه – بجز در چند قسمت محدود – بهترین نشانه می باشد. اگرچه نقشه کلی شعبه اصلی این غار توسط آقای بروکس کشیده شده اما تا امروز بخشهای فرعی و کشف نشده ای وجود دارد که گاهی اوقات در آنجا می توان شاهکار دست طبیعت را به صورت استالاکتیت و استالاگمیت و حتی ستونهایی که از بهم پیوستن این دو بوجود آمده اند را مشاهده کرد.
ارتفاع بین سطح و سقف بسیار متغیر می باشد چناچه گاهی فاصله دهها متر وگاهی فقط در حدود نیم متر تنها برای خزیدن و حرکت وجود دارد. در این غار چندین حوضچه وجود دارد که عمق و وسعت بسیار کمی دارند و برای عبور از آنها نیاز به لوازمات خاصی نمی باشد. در چند صد متر اولیه شاهد تخریبها و زباله های بیشماری هستیم که علی رغم اطلاع رسانی و جمع آوری باز شاهد تکرار آنها هستیم.
ارتفاع بین سطح و سقف بسیار متغیر می باشد چناچه گاهی فاصله دهها متر وگاهی فقط در حدود نیم متر تنها برای خزیدن و حرکت وجود دارد. در این غار چندین حوضچه وجود دارد که عمق و وسعت بسیار کمی دارند و برای عبور از آنها نیاز به لوازمات خاصی نمی باشد. در چند صد متر اولیه شاهد تخریبها و زباله های بیشماری هستیم که علی رغم اطلاع رسانی و جمع آوری باز شاهد تکرار آنها هستیم.
کوه دانیال و ابتدای مسیر جنگلی |
مسیر پاکوب و جنگل اطراف دهانه غار |
حوضچه های اولیه و کم عمق نزدیک به دهانه |
بخشی از مسیر و جریان آب |
ادامه دارد
۳ نظر:
ویکتور عزیز سلام. رد پایی از خودت نمی ذاشتی، ببخش نیومده بودم این جا. وبلاگت در باره طبیعت ست، همان که همیشه مایلم بیش از پیش در باره اش بدانم. موفق باشی ویکتور عزیز. در ضمن افتخار دادی که به وبلاگم لینک دادی. من هم با کمال میل این کار را خواهم کرد تا خدای نکرده نام وبلاگت در میان روزهای گاهی شلوغ من گم نشود.
سربلند بمانی.
ببخشم، متاسفم برای خودم، اسمت آشنای ذهنم نیست، از خودت برام بگو، به طور حتم آشنای قلبمی.
حدس زده بودم خودت باشی. سلام. باز هم سلام. از کوه ها و شمال و مالزی و جنگل و تنهایی و دایی که گفتی و آدرس ایمیلت رو که چک کردم فهمیدم خودتی.
سلام. باز هم سلام.
ارسال یک نظر